چند این شب و خاموشی؟ وقت است که برخیزم
وین آتش خندان را با صبح برانگیزم

گر سوختنم باید افروختنم باید
ای عشق بزن در من کز شعله نپرهیزم

صد دشت شقایق چشم در خون دلم دارد
تا خود به کجا آخر با خاک در آمیزم

چون کوه نشستم من با تاب و تب پنهان
صد زله برخیزد آنگاه که برخیزم

برخیزم و بگشایم بند از دل پر آتش
وین سیل گدازان را از سینه فروریزم

چون گریه گلو گیرد از ابر فرو بارم
چون خشم رخ افروزد در صاعقه آویزم

ای سایه ! سحرخیزان دلواپس خورشیدند
زندان شب یلدا بگشایم و بگریزم
(هوشنگ ابتهاج)

https://www.aparat.com/v/WCA8R/ساز_و_آواز:_سایه_،_مشکاتیان_،_شکارچی_و_ناظری

https://www.aparat.com/v/WCA8R/ساز_و_آواز:_سایه_،_مشکاتیان_،_شکارچی_و_ناظری


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتاب آفرینش در دعای عرفه سزایی اکستنشن تکین - شعبه گرگان محصولات ارگانیک اخبار سئو و طراحی سایت | اخبار آپدیت گوگل تیم دانش سامانه طراحی جولیا مرکز تخصصي فروش مبلمان،ميز تلويزيون،سيسموني کودک کربلایی روح الله رحیمیان