از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود (مولوی)

هنگامی که برادر آلفرد نوبل ( بنیانگذار جایزۀ صلح نوبل ) از دنیا رفت ، او در شهر استکهلم رومه ای  خرید تا از چاپ آگهی  درگذشت برادرش در رومه اطلاع حاصل کند . اما دریافت که رومه نگاران او را با برادرش اشتباه گرفته اند .او فرصتی یافت تا آگهی درگذشت خود را در رومه بخواند و از نظر دیگران نسبت به خود آگاه شود. همان طور که می دانید الفرد نوبل پیش از آنکه بنیان جایزۀ نوبل را بگذارد، دینامیت را اختراع کرده بود. فکر می کنید که او در

رومه ، چگونه مطالبی را دربارۀ خود خواند؟ در خبر درگذشت ، او را مخترع دینامیت که عامل تخریب و انهدام شمرده می شد، معرفی کرده بودند. این نظرات سراسیمه و برافروخته اش کرد. او انتظار نداشت که پس از مرگ با چنین توصیفی بشناسندش. از ان پس کوشید تا خود را اصلاح کند.  او تمام دوستان و نزدیکانش را گرد آورد و از آنان خواست تا چیزی را که با تخریب و ویرانگری متضاد است ، بیابند.

آنان به اتفاق صلح و آشتی را نقطه مقابل ویرانگری دانستند. چنین شد که او در فلسفه زندگی خود تجدید نظر کرد و کوشید تا چیزی را به وجود آورد که بتواند رو در روی تخریب قرار گیرد و به نام نیک او پس از مرگ بینجامد. او با پایه گذاری جایزه صلح نوبل به خواسته خود رسید.

بد نیست ما هم آگهی در گذشت خود را آن طور که میل داریم بنویسیم.

از کتاب سیری در کمال فردی نوشته کنت بلانچارد


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

من هیچکس نیستم،فقط یک عاشق تنهام. مشاوره تحصیلی سحر وکیل زاده حسین مه آبادی آوای شعر من کتاب شرح جامع قانون مدنی دکتر بیات زندگی کوچک من بلک بورن