1- مولوی گرچه اول مثنوی جای بحث را می بندد و می گوید :
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
اما بعدا توضیح می دهد که :
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگرست
همدلی از همزبانی بهترست
غیرنطق و غیر ایما و سجل
صد هزاران ترجمان خیزد ز دل
2- ه ا سایه ( امیرهوشنگ ابتهاج) شاعر معاصر در
مصاحبه ( از لینک گوش کنید) می گوید که موفق ترین انسان ها کمتر از 20 درصد موفق می شوند تا منظور خود را از طریق جملات بیان کنند . بقیه برداشت ، حدس و گمان خواننده و شنونده است ، نه منظور اصلی گوبنده . بیت زیر از غزل سعدی را به عنوان نمونه اشاره می کند که :
خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی
3- سوال اینکه :
منظور سعدی چه نوع خبری (خوب یا بد ) بوده که جراحت جدایی را بدتر کرده؟
آیا خیال (سراب ) آب روشن تشنه را سیراب کرده یا تشنه تر؟
نتیجه :
وقتی در جملات ساده ای مثل غزل بالا اینقدر پیچیدگی است ، تکلیف متون کهن چیست ؟
درباره این سایت