معانی نمادین ( سمبولیک) آتش فراوان است. آتش پالایش دهنده است، آتش همه آلودگی ها را پاک و مطهر میسازد، حتی گناهکاران با آتش پاک می شوند .آتش کثرت را به وحدت می رساند، همه چیز در آتش به یک چیز بدل می شود .آتش مورد احترام بسیاری از اقوام پیش از مسیحیت بوده و جدای از آیین میتراییسم و فرقه های گنوسی ملل دیگری نیز آن را می ستودند. حتی آیینی آلمانی تا سده نوزده به نام NOtfeur یا آتشِ اعلام خطر وجود داشت که به نیتی مذهبی یا برای عبادت پروردگار و استغاثه و یاری جویی از او اجرا می شد.
آتش همچون واسطه و وسیله ای برای تولد دوباره (نوزایی) و صعود به مرحله ای بالاتر و والاتر نیز عمل می کند (اسطوره ققنوس را از یاد نبریم) ، همچنین آتش عنصری اساسی در کیمیاگری و در
نتیجه عنصر مورد علاقه اسطوره شناسان و رمزگرایان است . آتش بهترین نماد برای چهره متناقص و پارادکسیکال شخصیت های داستانی به شمار می رود ؛ زیرا آتش در دوزخ در کار سوزاندن و خشم گرفتن است و هم در فردوس روشنایی بخش و نابودکننده سرما و برودت است، هم مهربان و آرامش بخش است و هم ستمگر و ویران کننده، هم خیر است و هم شر ، هم زندگی بخش است و هم کشنده و نماد مرگ، هم نشان کینه و تنفر است و هم نمادی برای عشق.
آتش دو قلمرو خیر و شر را یکجا در خود دارد و جمع اضداد است .آتش که مرگ را در خود دارد در عین حال نماد جاودانگی است. در ضمن آتش را روح (درمقابل جسم) خوانده اند زیرا نه وزن دارد و نه ملموس (مثل جسم و تن) است، با این حال وجود دارد و جان می بخشد و میل به فراز(تعالی و بالا) می کند، در آیین های اشراق گرا نیز همواره آتش را تمثیلی برای « روشن شدگی» و اشراق دانسته اند.
آتش نماد وحدت درعین کثرت است. آتش نماد قدرت کامل در نزد برخی داستان نویسان است زیرا بر خلاف سه عناصر آب و باد و خاک طبع دوگانه دارد ، یکی نهان و دیگری آشکار . ارسطو از چنین کیفیتی به عنوان وجود بالقوه و بالفعل یاد کرده است. و افلاطون آن را مقعول و محسوس می نامد. همچنین موجودات هوس تکثیر خود را از آتش می آموزند.
شیطان نیز از جنس آتش است.
درباره این سایت