سه گروه مردم خامی که دست پخت دیگران را می خورند:
1- کور دوربین
آن یکی بس دوربین و دیدهکور
از سلیمان کور و ، دیده پای مور
2-تیز گوش ِ ناشنوا مطلق
و آن دگر بس تیزگوش و سخت کر
گنج و در وی نیست ،یک جو سنگ زر
3- دامن دراز
وآن دگر عور و لاشهباز
لیک دامنهای جامهٔ او دراز
حال گفتگوی آنان جالب توجه است وقتی که کور اعلام می کند "از دور گروهی از مردم را می بینم که از فلان قومند و تعدادشان چنان است! ". کر می گوید "بله ! صدای آنان را می شنوم و و آنچه در خفا و آشکار می گویند بر من روشن است ! " . سومی که است هشدار می دهد که "نگرانم مبادا از دامنم ببرند و آن را کوتاه سازند!!
گفت کور اینک سپاهی میرسند من همیبینم که چه قومند و چند
گفت کر آری شنودم بانگ شان که چه میگویند پیدا و نهان
آن گفت ترسان زین منم که ببرند از درازی دامنم
درباره این سایت